✝عیسی مسیح✝

✝Jesus Christ✝

✝عیسی مسیح✝

✝Jesus Christ✝

مزامیر-71-72-73

 در تو ای خداوند پناه برده‌ام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد.
 به عدالت خود مرا خلاصی ده و برهان. گوش خود را به من فراگیر و مرا نجات ده.
 برای من صخرهٔ سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرموده‌ای، زیرا صخره و قلعهٔ من تو هستی.
 خدایا مرا از دست شریر برهان و از کف بدکار و ظالم.
 زیرا ای خداوند یهوه، تو امید من هستی و از طفولیّتم اعتماد من بوده‌ای.
 از شکم بر تو انداخته شده‌ام. از رحم مادرم ملجای من تو بوده‌ای و تسبیح من دائماً دربارهٔٔ تو خواهد بود.
 بسیاری را آیتی عجیب شده‌ام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی.
 دهانم از تسبیح تو پر است و از کبریاییِ تو تمامیِ روز.
 در زمان پیری مرا دور مینداز چون قوّتم زایل شود مرا ترک منما.
10  زیرا دشمنانم بر من حرف می‌زنند و مترصّدان جانم با یکدیگر مشورت می‌کنند
11  و می‌گویند، خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهاننده‌ای نیست.
12  ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما.
13  خصمان جانم خجل و فانی شوند. و آنانی که برای ضرر من می‌کوشند، به عار و رسوایی ملبس گردند.
14  و امّا من دائماً امیدوار خواهم بود و بر همهٔٔ تسبیح تو خواهم افزود.
15  زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و نجاتت راتمامیِ روز. زیرا که حد شمارهٔ آن را نمی‌دانم.
16  در تواناییِ خداوند یهوه خواهم آمد و از عدالت تو و بس خبر خواهم داد.
17  ای خدا از طفولیتم مرا تعلیم داده‌ای و تا الآن، عجایب تو را اعلان کرده‌ام.
18  پس ای خدا، مرا تا زمان پیری و سفید مویی نیز ترک مکن، تا این طبقه را از بازوی تو خبر دهم و جمیع آیندگان را از تواناییِ تو.
19  خدایا عدالت تو تا اعلیعلیین است. تو کارهای عظیم کرده‌ای. خدایا مانند تو کیست؟
20  ای که تنگیهای بسیار و سخت را به ما نشان داده‌ای، رجوع کرده، باز ما را زنده خواهی ساخت؛ و برگشته، ما را از عمق‌های زمین برخواهی آورد.
21  بزرگیِ مرا مزید خواهی کرد و برگشته، مرا تسلی خواهی بخشید.
22  پس من نیز تو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستیِ تو را ای خدای من، و تو را ای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود.
23  چون برای تو سرود می‌خوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه داده‌ای.
24  زبانم نیز تمامیِ روز عدالت تو را ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من می‌کوشیدند، خجل و رسوا گردیدند.

 [مزمور سلیمان] ای خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خویش را به پسر پادشاه!
 و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف.
 آنگاه کوه‌ها برای قوم سلامتی را بار خواهند آورد و تلها نیز در عدالت.
 مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد؛ و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد؛ و ظالمان را زبون خواهدساخت.
 از تو خواهند ترسید، مادامی که آفتاب باقی است و مادامی که ماه هست تا جمیع طبقات.
 او مثل باران برعلفزارِ چیده شده فرود خواهد آمد، و مثل بارشهایی که زمین را سیراب می‌کند.
 در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود، مادامی که ماه نیست نگردد.
 و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان.
 به حضور وی صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند لیسید.
10  پادشاهان ترشیش و جزایر هدایا خواهند آورد. پادشاهان شَبا و سَبا ارمغانها خواهند رسانید.
11  جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امّت‌ها او را بندگی خواهند نمود.
12  زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی خواهد داد و فقیری را که رهاننده‌ای ندارد.
13  بر مسکین و فقیر کَرَم خواهد فرمود و جانهای مساکین را نجات خواهد بخشید.
14  جانهای ایشان را از ظلم و ستم فدیه خواهد داد و خون ایشان در نظر وی گرانبها خواهد بود.
15  و او زنده خواهد ماند و از طلای شبا بدو خواهد داد. دائماً برای وی دعا خواهد کرد و تمامی روز او را مبارک خواهد خواند.
16  و فراوانیِ غله در زمین بر قلهٔ کوه‌ها خواهد بود که ثمرهٔٔ آن مثل لُبنان جنبش خواهد کرد. و اهل شهرها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد.
17  نام او تا ابدالآباد باقی خواهد ماند. اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد. آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست و جمیع امّت‌های زمین او را خوشحال خواهند خواند.
18  متبارک باد یهوه خدا که خدای اسرائیل است.که او فقط کارهای عجیب می‌کند.
19  و متبارک باد نام مجید او تا ابدالآباد. و تمامیِ زمین از جلال او پر بشود. آمین و آمین.
20  دعاهای داود بن یسی تمام شد.

 [مزمور آساف] هرآینه خدا برای اسرائیل نیکوست، یعنی برای آنانی که پاکدل هستند.
 و امّا من نزدیک بود که پایهایم از راه در رود و نزدیک بود که قدمهایم بلغزد.
 زیرا بر متکبران حسد بردم چون سلامتیِ شریران را دیدم.
 زیرا که در موت ایشان قیده‌ا نیست و قوّت ایشان مستحکم است.
 مثل مردم در زحمت نیستند و مثل آدمیان مبتلا نمی‌باشند.
 بنابراین گردن ایشان به تکبر آراسته است و ظلم مثل لباس ایشان را می‌پوشاند.
 چشمان ایشان از فربهی بدر آمده است و از خیالات دل خود تجاوز می‌کنند.
 استهزا می‌کنند و حرفهای بد می‌زنند و سخنان ظلمآمیز را از جای بلند می‌گویند.
 دهان خود را بر آسمانها گذارده‌اند و زبان ایشان در جهان گردش می‌کند.
10  پس قوم او بدینجا برمی‌گردند و آبهای فراوان، بدیشان نوشانیده می‌شود.
11  و ایشان می‌گویند، خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟
12  اینک، اینان شریر هستند که همیشه مطمئن بوده، در دولتمندی افزوده می‌شوند.
13  یقیناً من دل خود را عبث طاهر ساخته و دستهای خود را به پاکی شستهام.
14  و من تمامیِ روز مبتلا می‌شوم و تأدیب من هر بامداد حاضر است.
15  اگر می‌گفتم که چنین سخن گویم، هر آینه بر طبقهٔ فرزندان تو خیانت می‌کردم.
16  چون تفکر کردم که این را بفهمم، در نظر من دشوار آمد.
17  تا به قدسهای خدا داخل شدم. آنگاه در آخرت ایشان تأمل کردم.
18  هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذارده‌ای. ایشان را به خرابیها خواهی انداخت.
19  چگونه بَغْتَهًٔ به هلاکت رسیده‌اند! تباه شده، از ترسهای هولناک نیست گردیده‌اند.
20  مثل خوابِ کسی چون بیدار شد، ای خداوند همچنین چون برخیزی، صورت ایشان را ناچیز خواهی شمرد.
21  لیکن دل من تلخ شده بود و در اندرون خود، دل ریش شده بودم.
22  و من وحشی بودم و معرفت نداشتم و مثل بهایم نزد تو گردیدم.
23  ولی من دائماً با تو هستم. تو دست راست مرا تأیید کرده‌ای.
24  موافق رأی خود مرا هدایت خواهی نمود و بعد از این مرا به جلال خواهی رسانید.
25  کیست برای من در آسمان؟ و غیر از تو هیچ چیز را در زمین نمی‌خواهم.
26  اگرچه جسد و دل من زائل گردد، لیکن صخرهٔ دلم و حصهٔ من خداست تا ابدالآباد.
27  زیرا آنانی که از تو دورند هلاک خواهند شد. و آنانی را که از تو زنا می‌کنند، نابود خواهی ساخت.
28  و امّا مرا نیکوست که به خدا تقّرب جویم. بر خداوند یهوه توکّل کرده‌ام تا همهٔٔ کارهای تو را بیان کنم.


مزامیر-68-69-70

 [رای سالار مغنیان. مزمور و سرود داود] خدا برخیزد و دشمنانش پراکندهشوند! و آنانی که از او نفرت دارند از حضورش بگریزند!
 چنانکه دود پراکنده می‌شود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته می‌شود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند.
 امّا صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.
 برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و راهی درست کنید برای او که در صحراها سوار است. نام او یهوه است! به حضورش به وجد آیید!
 پدر یتیمان و داور بیوه زنان، خداست در مسکن قدسخود!
 خدا بی‌کسان را ساکن خانه می‌گرداند و اسیران را به رستگاری بیرون می‌آورد، لیکن فتنهانگیزان در زمینِ تفتیده ساکن خواهند شد.
 ای خدا هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی، هنگامی که در صحرا خرامیدی، سلاه.
 زمین متزلزل شد و آسمان به حضور خدا بارید، این سینا نیز از حضور خدا، خدای اسرائیل.
 ای خدا باران نعمتها بارانیدی و میراثت را چون خسته بود، مستحکم گردانیدی.
10  جماعت تو در آن ساکن شدند. ای خدا، به جود خویش برای مساکین تدارک دیده‌ای.
11  خداوند سخن را می‌دهد. مبشرات انبوه عظیمی می‌شوند.
12  ملوک لشکرها فرار کرده، منهزم می‌شوند و زنی که در خانه مانده است، غارت را تقسیم می‌کند.
13  اگرچه در آغلها خوابیده بودید، لیکن مثل بالهای فاخته شده‌اید که به نقره پوشیده است و پرهایش به طلای سرخ.
14  چون قادر مطلق پادشاهان را در آن پراکنده ساخت، مثل برف بر صَلْمُون درخشان گردید.
15  کوه خدا، کوه باشان است، کوهی با قله‌های افراشته کوه باشان است.
16  ای کوه‌های با قله‌های افراشته، چرا نگرانید بر این کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است؟ هر آینه خداوند در آن تا به ابد ساکن خواهد بود.
17  ارابه‌های خدا کرورها و هزارهاست. خداوند در میان آنهاست و سینا در قدس است.
18  بر اعلیٰ علیین صعود کرده، و اسیران را به اسیری برده‌ای. از آدمیان بخششها گرفته‌ای. بلکه از فتنهانگیزان نیز تا یهوه خدا در ایشان مسکن گیرد.
19  متبارک باد خداوندی که هر روزه متحمل بارهای ما می‌شودو خدایی که نجات ماست، سلاه.
20  خدا برای ما، خدای نجات است و مَفَّرهای موت از آن خداوند یَهُوَه است.
21  هر آینه خدا سردشمنان خود را خرد خواهد کوبید و کلهٔ مویدار کسی را که در گناه خود سالک باشد.
22  خداوند گفت، از باشان باز خواهم آورد. از ژرفیهای دریا باز خواهم آورد.
23  تا پای خود را در خون فروبری و زبان سگان تو از دشمنانت بهرهٔ خود را بیابد.
24  ای خدا طریق‌های تو را دیده‌اند، یعنی طریق‌های خدا و پادشاه مرا در قدس.
25  در پیش رو، مغنیان می‌خرامند و در عقب، سازندگان و در وسط دوشیزگان دفّ زن.
26  خدا را در جماعتها متبارک خوانید و خداوند را از چشمهٔ اسرائیل.
27  آنجاست بنیامین صغیر، حاکم ایشان و رؤسای یهودا محفل ایشان. رؤسای زبولون و رؤسای نفتالی.
28  خدایت برای تو قوّت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کرده‌ای، استوار گردان.
29  به‌سبب هیکل تو که در اورشلیم است، پادشاهان هدایا نزد تو خواهند آورد.
30  و وحش نیزار را توبیخ فرما و رمهٔ گاوان را با گوساله‌های قوم که با شمشهای نقره نزد تو گردن می‌نهند. و قومهایی که جنگ را دوست می‌دارند پراکنده ساخته است.
31  سروران از مصر خواهند آمد و حبشه دستهای خود را نزد خدا بزودی دراز خواهد کرد.
32  ای ممالک جهان برای خدا سرود بخوانید. برای خداوند سرود بخوانید، سلاه.
33  برای او که بر فلکالافلاک قدیمی سوار است. اینک، آواز خود را می‌دهد، آوازی که پُرقوّت است.
34  خدارا به قوّت توصیف نمایید. جلال وی بر اسرائیل است و قوّت او در افلاک.
35  ای خدا از قدسهای خود مَهیب هستی. خدای اسرائیل قوم خود را قوّت و عظمت می‌دهد. متبارک باد خدا.

 [برای سالار مغنیان بر سوسنها. مزمور داود.] خدایا مرا نجات ده! زیرا آبها به جان من درآمده است.
 در خَلاب ژرف فرو رفته‌ام، جایی که نتوان ایستاد. به آبهای عمیق درآمده‌ام و سیل مرا می‌پوشاند.
 از فریاد خود خسته شده‌ام و گلوی من سوخته و چشمانم از انتظار خدا تار گردیده است.
 آنانی که بی‌سبب از من نفرت دارند، از مویهای سرم زیاده‌اند و دشمنانِ ناحقِ من که قصد هلاکت من دارند زورآورند. پس آنچه نگرفته بودم، رد کردم.
 ای خدا، تو حماقت مرا می‌دانی و گناهانم از تو مخفی نیست.
 ای خداوند یهوه صبایوت، منتظرین تو به‌سبب من خجل نشوند. ای خدای اسرائیل، طالبان تو به‌سبب من رسوا نگردند.
 زیرا به خاطر تو متحمل عار گردیده‌ام و رسوایی روی من، مرا پوشیده است.
 نزد برادرانم اجنبی شده‌ام و نزد پسران مادر خود غریب.
 زیرا غیرت خانهٔ تو مرا خورده است و ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من طاری گردیده.
10  روزه داشته، جان خود را مثل اشک ریختهام. و این برای من عار گردیده است.
11  پلاس را لباس خود ساخته‌ام و نزد ایشان ضربالمثل گردیده‌ام.
12  دروازه نشینان دربارهٔٔ من حرف می‌زنند و سرود می‌گساران گشته‌ام.
13  و امّا من، ای خداوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو می‌کنم. ای خدا در کثرت رحمانیت خود و راستیِ نجات خود مرا مستجاب فرما.
14  مرا از خَلاب خلاصی ده تا غرق نشوم و از نفرتکنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم.
15  مگذار که سَیَلان آب مرا بپوشاند و ژرفی مرا ببلعد و هاویه دهان خود را بر من ببندد.
16  ای خداوند مرا مستجاب فرما زیرا رحمت تو نیکوست. به کثرت رحمانیتت بر من توجه نما،
17  و روی خود را از بنده‌ات مپوشان زیرا در تنگی هستم. مرا بزودی مستجاب فرما.
18  به جانم نزدیک شده، آن را رستگار ساز. به‌سبب دشمنانم مرا فدیه ده.
19  تو عار و خجالت و رسوایی مرا می‌دانی و جمیع خصمانم پیش نظر تواند.
20  عار، دلِ مرا شکسته است و به شدت بیمار شده‌ام. انتظار مُشْفِقی کشیدم، ولی نبود و برای تسلیدهندگان، امّا نیافتم.
21  مرا برای خوراک زردآب دادند و چون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند.
22  پس مائدهٔ ایشان پیش روی ایشان تله باد و چون مطمئن هستند، دامی باشد.
23  چشمان ایشان تار گردد تا نبینند و کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان.
24  خشم خود را بر ایشان بریز و سورت غضب تو ایشان را دریابد.
25  خانه‌های ایشان مخروبه گردد و در خیمه‌های ایشان هیچ‌کس ساکن نشود.
26  زیرا برکسی که تو زده‌ای جفا می‌کنند و دردهای کوفتگان تو را اعلان می‌نمایند.
27  گناه بر گناه ایشان مزید کن و در عدالت تو داخل نشوند.
28  از دفتر حیات محوشوند و با صالحین مرقوم نگردند.
29  و امّا من، مسکین و دردمند هستم. پس ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد.
30  و نام خدا را با سرود تسبیح خواهم خواند و او را با حمد تعظیم خواهم نمود.
31  و این پسندیدهٔ خدا خواهد بود، زیاده از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد.
32  حلیمان این را دیده، شادمان شوند، و ای طالبان خدا دل شما زنده گردد،
33  زیرا خداوند فقیران را مستجاب می‌کند و اسیران خود را حقیر نمی‌شمارد.
34  آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند. آبها نیز و آنچه در آنها می‌جنبد.
35  زیرا خدا صهیون را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود تا در آنجا سکونت نمایند و آن را متصرف گردند.
36  و ذریت بندگانش وارث آن خواهند شد و آنانی که نام او را دوست دارند، در آن ساکن خواهند گردید.

 [برای سالار مغنیان. مزمور داود بجهت یادگاری] خدایا، برای نجات من بشتاب! ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما!
 آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند،
 و آنانی که هَه‌هَه می‌گویند، به‌سبب خجالت خویش رو برگردانیده شوند.
 و امّا جمیع طالبان تو، در تو وجد و شادی کنند، و دوست دارندگان نجات تو دائماً گویند،خدا متعال باد!
 و امّا من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار و نجات‌دهندهٔٔ من هستی. ای خداوند تأخیر منما.

مزامیر-65-66-67

 [برای سالار مغنیان. مزمور و سرود داود] ای خدا، تسبیح در صهیون منتظر توست، و نذرها برای تو وفا خواهد شد.
 ای که دعا می‌شنوی، نزد تو تمامیِ بشر خواهند آمد!
 گناهان بر من غالب آمده است. تو تقصیرهای مرا کفّاره خواهی کرد.
 خوشابحال کسی که او را برگزیده و مُقَّرَب خود ساخته‌ای تا به درگاه‌های تو ساکن شود. از نیکوییِ خانهٔ تو سیر خواهیم شد و از قدوسیت هیکل تو.
 به چیزهای ترسناک در عدل، ما را جواب خواهی داد، ای خدایی که نجات ما هستی، ای که پناه تمامیِ اقصای جهان و ساکنان بعیدهٔ دریاهستی،
 و کوه‌ها را به قوّت خود مستحکم ساخته‌ای، و کمر خود را به قدرت بستهای،
 و تلاطم دریا را ساکن می‌گردانی، تلاطم امواج آن و شورش امّت‌ها را.
 ساکنان اقصای جهان از آیات تو ترسانند. مَطْلَعهای صبح و شام را شادمان می‌سازی.
 از زمین تفقد نموده، آن را سیراب می‌کنی و آن را بسیار توانگر می‌گردانی. نهر خدا از آب پر است. غلهٔ ایشان را آماده می‌کنی زیرا که بدین طور تهیه کرده‌ای.
10  پشته‌هایش را سیراب می‌کنی و مرزهایش را پست می‌سازی. به بارشها آن را شاداب می‌نمایی. نباتاتش را برکت می‌دهی.
11  به احسان خویش سال را تاجدار می‌سازی و راه‌های تو چربی را می‌چکاند.
12  مرتعهای صحرا نیز می‌چکاند و کمر تلها به شادمانی بسته شده است.
13  چمنها به گوسفندان آراسته شده است و درّه‌ها به غله پیراسته؛ از شادی بانگ می‌زنند و نیز میسرایند.

 [برای سالار مغنیان. سرود و مزمور] ای تمامیِ زمین، برای خدا بانگ شادمانی بزنید!
 جلال نام او را بسرایید، و در تسبیح او جلال او را توصیف نمایید!
 خدا را گویید، چه مَهیب است کارهای تو! از شدت قوّت تو دشمنانت نزد تو تذلل خواهند کرد!
 تمامیِ زمین تو را پرستش خواهند کرد و تو را خواهند سرایید و به نام تو ترنم خواهند نمود. سِلاه.
 بیایید کارهای خدا را مشاهده کنید. او درکارهای خود به بنی‌آدم مهیب است.
 دریا را به خشکی مبدل ساخت و مردم از نهر با پا عبور کردند. در آنجا بدو شادی نمودیم.
 در تواناییِ خود تا به ابد سلطنت می‌کند و چشمانش مراقب امّت‌ها است. فتنهانگیزانْ خویشتن را برنیفرازند، سِلاه.
 ای قومها، خدای ما را متبارک خوانید و آواز تسبیح او را بشنوانید.
 که جانهای ما را در حیات قرار می‌دهد و نمی‌گذارد که پایهای ما لغزش خورد.
10  زیرا ای خدا تو ما را امتحان کرده‌ای و ما را غال گذاشته‌ای چنانکه نقره را غال می‌گذارند.
11  ما را به دام درآوردی و باری گران بر پشتهای ما نهادی.
12  مردمان را بر سر ما سوار گردانیدی و به آتش و آب در آمدیم. پس ما را به جای خرم بیرون آوردی.
13  قربانی‌های سوختنی به خانهٔ تو خواهم آورد. نذرهای خود را به تو وفا خواهم نمود،
14  که لبهای خود را بر آنها گشودم و در زمان تنگیِ خود آنها را به زبان خود آوردم.
15  قربانی‌های سوختنیِ پرواری را نزد تو خواهم گذرانید. گوساله‌ها و بزها را با بخور قوچها ذبح خواهم کرد، سلاه.
16  ای همهٔٔ خداترسان بیایید و بشنوید تا از آنچه او برای جان من کرده است خبر دهم.
17  به دهانم نزد او آواز خود را بلند کردم و تسبیح بلند بر زبان من بود.
18  اگر بدی را در دل خود منظور می‌داشتم، خداوند مرا نمی‌شنید.
19  لیکن خدا مرا شنیده است و به آواز دعای من توجه فرموده.
20  متبارک باد خدا که دعای مرا از خود، و رحمت خویش را از من برنگردانیده است.

 [برای سالار مغنیان. مزمور و سرود برذوات اوتار] خدا بر ما رحم کند و ما را مبارک سازد و نور روی خود را بر ما متجلی فرماید! سِلاه.
 تا راه تو در جهان معروف گردد و نجات تو به جمیع امّت‌ها.
 ای خدا قومها تو را حمد گویند. جمیع قومها تو را حمد گویند.
 امّت‌ها شادی و ترنم خواهند نمود زیرا قومها را به انصاف حکم خواهی نمود و امّت‌های جهان را هدایت خواهی کرد، سلاه.
 ای خدا قومها تو را حمد گویند. جمیع قومها تو را حمد گویند.
 آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد و خدا خدای ما، ما را مبارک خواهد فرمود.
 خدا ما را مبارک خواهد فرمود. و تمامیِ اقصای جهان از او خواهند ترسید.

مزامیر-62-63-64

 [برای یدوتون سالار مغنیان. مزمور داود] جان من فقط برای خدا خاموشمی‌شود زیرا که نجات من از جانب اوست.
 او تنها صخره و نجات من است و قلعهٔ بلند من. پس بسیار جنبش نخواهم خورد.
 تا به کی بر مردی هجوم می‌آورید تا همگی شما او را هلاک کنید مثل دیوارِ خمشده و حصارِ جنبش خورده؟
 در این فقط مشورت می‌کنند که او را از مرتبهاش بیندازند. و دروغ را دوست می‌دارند. به زبان خود برکت می‌دهند و در دل خود لعنت می‌کنند، سلاه.
 ای جان من، فقط برای خدا خاموش شو زیرا که امید من از وی است.
 او تنها صخره و نجات من است و قلعهٔ بلند من تا جنبش نخورم.
 برخداست نجات و جلال من. صخرهٔ قوّت من و پناه من در خداست.
 ای قوم همه وقت بر او توکّل کنید و دلهای خود را به حضور وی بریزید. زیرا خدا ملجای ماست، سِلاه.
 البته بنی‌آدم بطالتاند و بنیبشر دروغ. در ترازو بالا می‌روند زیرا جمیعاً از بطالت سبکترند.
10  بر ظلم توکّل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید.
11  خدا یک بار گفته است و دو بار این را شنیده‌ام که قوّت از آن خداست.
12  ای خداوند رحمت نیز از آن تو است، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد.

 [مزمور داود هنگامی که در صحرای یهودا بود] ای خدا، تو خدای من هستی. در سَحَر تو را خواهم طلبید. جان من تشنهٔ تو است و جسدم مشتاق تو در زمینِ خشکِ تشنهٔ بی‌آب.
 چنانکه در قدس بر تو نظر کردم تا قوّت و جلال تو را مشاهده کنم.
 چونکه رحمت تو از حیات نیکوتر است. پس لبهای من ترا تسبیح خواهد خواند.
 از این رو تا زنده هستم تو را متبارک خواهم خواند. و دستهای خود را به نام تو خواهم برافراشت.
 جان من سیر خواهد شد چنانکه از مغز و پیه، و زبان من به لبهای شادمانی تو را حمد خواهد گفت،
 چون تو را بر بستر خود یاد می‌آورم و در پاسهای شب در تو تفکر می‌کنم.
 زیرا تو مددکار من بوده‌ای و زیر سایهٔ بالهای تو شادی خواهم کرد.
 جان من به تو چسبیده است و دست راست تو مرا تأیید کرده است.
 و امّا آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد و در اسفل زمین فرو خواهند رفت.
10  ایشان به دم شمشیر سپرده می‌شوند و نصیب شغالها خواهند شد.
11  امّا پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر که بدو قسم خورَد، فخر خواهد نمود، زیرا دهان دروغ‌گویان بسته خواهد گردید.

 [برای سالار مغنیان. مزمور داود] ای خدا وقتی که تضرع می‌نمایم، آواز مرا بشنو و حیاتم را از خوف دشمن نگاهدار!
 مرا از مشاورت شریران پنهان کن و از هنگامهٔ گناهکاران.
 که زبان خود را مثل شمشیرتیز کرده‌اند و تیرهای خود، یعنی سخنان تلخ را بر زه آراسته‌اند.
 تا در کمینهای خود بر مرد کامل بیندازند. ناگهان بر او می‌اندازند و نمی‌ترسند.
 خویشتن را برای کار زشت تقویّت می‌دهند. دربارهٔٔ پنهان کردن دامها گفتگو می‌کنند. می‌گویند، کیست که ما را ببیند؟
 کارهای بد را تدبیر می‌کنند و می‌گویند، تدبیر نیکو کرده‌ایم. و اندرون و قلب هر یک از ایشان عمیق است.
 امّا خدا تیرها بر ایشان خواهد انداخت و ناگهان جراحتهای ایشان خواهد شد،
 و زبانهای خود را برخود فرود خواهند آورد و هر که ایشان را بیند فرار خواهد کرد.
 و جمیع آدمیان خواهند ترسید و کار خدا را اعلام خواهند کرد و عمل او را درک خواهند نمود.
10  و مرد صالح در خداوند شادی می‌کند و بر او توکّل می‌دارد و جمیع راست‌دلان، فخر خواهند نمود.

مزامیر-59-60-61

1  [برای سالار مغنیان بر لاتَهَلَک. مکتوم داود وقتی که شاؤل فرستاد که خانه را کشیک بکَشَند تا او را بکُشند] ای خدایم مرا از دشمنانم برهان! مرا از مقاومت کنندگانم برافراز!
2  مرا از گناهکاران خلاصی ده! و از مردمان خونریز رهایی بخش!
3  زیرا اینک، برای جانم کمین می‌سازند و زورآوران به ضد من جمع شده‌اند، بدون تقصیر من ای خداوند و بدون گناه من.
4  بیقصورِ من می‌شتابند و خود را آماده می‌کنند. پس برای ملاقات من بیدار شو و ببین.
5  امّا تو ای یهوه، خدای صبایوت، خدای اسرائیل، بیدار شده، همهٔٔ امّت‌ها را مکافات برسان و بر غدارانِ بدکار شفقت مفرما، سِلاه.
6  شامگاهان برمی‌گردند و مثل سگ بانگ می‌کنند و در شهر دور می‌زنند.
7  از دهان خود بدی را فرو می‌ریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا می‌گویند، کیست که بشنود؟
8  و امّا تو ای خداوند، بر ایشان خواهی خندید و تمامیِ امّت‌ها را استهزا خواهی نمود.
9  ای قوّت من، بسوی تو انتظار خواهم کشید زیرا خدا قلعهٔ بلند من است.
10  خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بردشمنانم نگران خواهد ساخت.
11  ایشان را به قتل مرسان. مبادا قوم من فراموش کنند. ایشان را به قوّت خود پراکنده ساخته، به زیر انداز، ای خداوند که سپر ما هستی!
12  به‌سبب گناهِ زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند؛ و به عوض لعنت و دروغی که می‌گویند،
13  ایشان را فانیکن، در غضب فانی کن تا نیست گردند و بدانند که خدا در یعقوب تا اقصای زمین سلطنت می‌کند. سِلاه.
14  و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند.
15  و برای خوراک پراکنده شوند و سیر نشده، شب را بسر برند.
16  و امّا من قوّت تو را خواهم سرایید و بامدادان از رحمت تو ترنم خواهم نمود. زیرا قلعهٔ بلند من هستی و در روز تنگی ملجای منی.
17  ای قوّت من برای تو سرود می‌خوانم، زیرا خدا قلعه بلند من است و خدای رحمت من.

1  [برای سالار مغنیان بر سوسنِ شهادت. مکتوم داود برای تعلیم وقتی که با اَرَمْ نهرین و اَرَمْ صوبَه از در مقاتله بیرون آمد و یوآب برگشته، دوازده هزار نفر از ادومیان را در وادی الملح کُشت] ای خدا ما را دور انداخته، پراکنده ساخته‌ای! خشمناک بودی، بسوی ما رجوع فرما!
2  زمین را متزلزل ساخته، آن را شکافتهای! شکستگیهایش را شفا ده زیرا به جنبش آمده است.
3  چیزهای مشکل را به قوم خود نشان داده‌ای. بادهٔ سرگردانی به ما نوشانیده‌ای.
4  عَلَمی به ترسندگان خود داده‌ای تا آن را برای راستی برافرازند، سلاه.
5  تا حبیبان تو نجات یابند. به دست راست خود نجات ده و مرا مستجاب فرما.
6  خدا در قدوسیت خود سخن گفته است. پس وجد خواهم نمود، شکیم را تقسیم می‌کنم و وادی سکّوت را خواهم پیمود.
7  جِلْعاد از آن من است، مَنَسّی از آن من. افرایم خود سر مناست و یهودا عصای سلطنت من.
8  موآب ظرف طهارت من است و بر اَدُوم کفش خود را خواهم انداخت. ای فلسطین برای من بانگ برآور!
9  کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ و کیست که مرا به ادوم رهبری کند؟
10  مگر نه تو ای خدا که ما را دور انداخته‌ای و با لشکرهای ما ای خدا بیرون نمی‌آیی؟
11  مرا از دشمن اعانت فرما زیرا معاونت انسان باطل است.
12  با خدا ظفر خواهیم یافت. زیرا اوست که دشمنان ما را پایمال خواهد کرد.

 [برای سالار مغنیان برذوات اوتار. مزمور داود] ای خدا فریاد مرا بشنو و دعای مرا اجابت فرما!
 از اقصای جهان تو را خواهم خواند، هنگامی که دلم بیهوش می‌شود. مرا به صخرهای که از من بلندتر است هدایت نما.
 زیرا که تو ملجای من بوده‌ای و برج قوی از روی دشمن.
 در خیمهٔٔ تو ساکن خواهم بود تا ابدالآباد. زیر سایهٔ بالهای تو پناه خواهم برد، سلاه.
 زیرا تو ای خدا نذرهای مرا شنیده‌ای و میراث ترسندگان نام خود را به من عطا کرده‌ای.
 بر عمر پادشاه روزها خواهی افزود و سالهای او تا نسلها باقی خواهد ماند.
 به حضور خدا خواهد نشست تا ابدالآباد. رحمت و راستی را مهیا کن تا او را محافظت کنند.
 پس نام تو را تا به ابد خواهم سرایید تا هر روز نذرهای خود را وفا کنم.