✝عیسی مسیح✝

✝Jesus Christ✝

✝عیسی مسیح✝

✝Jesus Christ✝

مزامیر-49-50

 [برای سالار مغنیان. مزمور بنیقورح] ای تمامیِ قومها این را بشنوید! ایجمیع سَکَنهٔ ربع مسکون این را گوش گیرید!
 ای عوام و خواص! ای دولتمندان و فقیران جمیعاً!
 زبانم به حکمت سخن می‌راند و تفکر دل من فطانت است.
 گوش خود را به مَثَلی فرا می‌گیرم. معمای خویش را بر بربط می‌گشایم.
 چرا در روزهای بلا ترسان باشم، چون گناهِ پاشنه‌هایم مرا احاطه می‌کند؛
 آنانی که بر دولت خود اعتماد دارند و بر کثرت توانگری خویش فخر می‌نمایند.
 هیچ کس هرگز برای برادر خود فدیه نخواهد داد و کفّارهٔٔ او را به خدا نخواهد بخشید.
 زیرا فدیهٔ جان ایشان گرانبهاست و ابداً بدان نمی‌توان رسید
 تا زنده بماند تا ابدالآباد و فساد را نبیند.
10  زیرا می‌بیند که حکیمان میمیرند و جاهلان و ابلهان با هم هلاک می‌گردند و دولتِ خود را برای دیگران ترک می‌کنند.
11  فکر دل ایشان این است که خانه‌های ایشان دائمی باشد و مسکنهای ایشان دُوربهدُور؛ و نامهای خود را بر زمینهای خود می‌نهند.
12  لیکن انسان در حرمت باقی نمی‌ماند، بلکه مثل بهایم است که هلاک می‌شود.
13  این طریقهٔ ایشان، جهالت ایشان است و اعقاب ایشان سخن ایشان را می‌پسندند، سلاه.
14  مثل گوسفندان در هاویه رانده می‌شوند و موت ایشان را شبانی می‌کند و صبحگاهان راستان بر ایشان حکومت خواهند کرد و جمال ایشان در هاویه پوسیده خواهد شد تا مسکنی برای آن نباشد.
15  لیکن خدا جان مرا ازدست هاویه نجات خواهد داد زیرا که مرا خواهد گرفت، سلاه.
16  پس ترسان مباش، چون کسی دولتمند گردد و جلال خانهٔ او افزوده شود!
17  زیرا چون بمیرد، چیزی از آن نخواهد برد و جلالش در عقب او فرو نخواهد رفت.
18  زیرا در حیات خود، خویشتن را مبارک می‌خوانْد؛ و چون بر خود احسان می‌کنی، مردم ترا میستایند.
19  لیکن به طبقهٔ پدران خود خواهد پیوست که نور را تا به ابد نخواهند دید.
20  انسانی که در حرمت است و فهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک می‌شود.

 [مزمور آساف] خدا، خدا یهوه تکلّم می‌کند و زمین را از مَطْلَع آفتاب تا به مغربش می‌خواند.
 از صهیون که کمال زیبایی است، خدا تجلّی نموده است.
 خدای ما می‌آید و سکوت نخواهد نمود. آتش پیش روی او می‌بلعد و طوفان شدید گرداگرد وی خواهد بود.
 آسمان را از بالا می‌خواند و زمین را، تا قوم خود را داوری کند،
 مقدّسانِ مرا نزد من جمع کنید، که عهد را با من به قربانی بسته‌اند.
 و آسمانها از انصاف او خبر خواهند داد، زیرا خدا خود داور است، سلاه.
 ای قوم من بشنوتا سخن گویم، و ای اسرائیل تا برایت شهادت دهم که خدا، خدای تو من هستم.
 دربارهٔٔ قربانی‌هایت تو را توبیخ نمی‌کنم و قربانی‌های سوختنیِ تو دائماً در نظر من است.
 گوسالهای از خانهٔ تو نمی‌گیرم و نه بزی از آغل تو.
10  زیراکه جمیع حیوانات جنگلاز آن منند و بهایمی که بر هزاران کوه می‌باشند.
11  همهٔ پرندگان کوه‌ها را می‌شناسم و وحوش صحرا نزد من حاضرند.
12  اگر گرسنه می‌بودم تو را خبر نمی‌دادم، زیرا ربع مسکون و پُری آن از آن من است.
13  آیا گوشت گاوان را بخورم و خون بزها را بنوشم؟
14  برای خدا قربانی تشکر را بگذران، و نذرهای خویش را به حضرت اعلی وفا نما.
15  پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو را خلاصی دهم و مرا تمجید بنمایی.
16  و امّا به شریر خدا می‌گوید، ترا چه کار است که فرایض مرا بیان کنی و عهد مرا به زبان خود بیاوری؟
17  چونکه تو از تأدیب نفرت داشته‌ای و کلام مرا پشتسر خود انداخته‌ای.
18  چون دزد را دیدی او را پسند کردی و نصیب تو با زناکاران است.
19  دهان خود را به شرارت گشوده‌ای و زبانت حیله را اختراع می‌کند.
20  نشسته‌ای تا به ضد برادر خود سخن رانی و دربارهٔٔ پسر مادر خویش غیبت گویی.
21  این را کردی و من سکوت نمودم. پس گمان بردی که من مثل تو هستم. لیکن تو را توبیخ خواهم کرد. و این را پیش نظر تو به ترتیب خواهم نهاد.
22  ای فراموشکنندگان خدا، در این تفکر کنید! مبادا شما را بدرم و رهاننده‌ای نباشد.
23  هر که قربانی تشکر را گذراند مرا تمجید می‌کند، و آنکه طریق خود را راست سازد، نجات خدا را به وی نشان خواهم داد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد