✝عیسی مسیح✝

✝Jesus Christ✝

✝عیسی مسیح✝

✝Jesus Christ✝

مزامیر 39-40

 [رای یَدُوتون سالار مغنیان. مزمور داود] گفتم راه‌های خود را حفظ خواهم کرد تا به زبانم خطا نورزم. دهان خود را به لجام نگاه خواهم داشت، مادامی که شریر پیش من است.
 من گنگ بودم و خاموش و از نیکویی نیز سکوت کردم و درد من به حرکت آمد.
 دلم در اندرونم گرم شد. چون تفکر می‌کردم آتش افروخته گردید. پس به زبان خود سخن گفتم.
 ای خداوند اجل مرا بر من معلوم ساز و مقدار ایامم را که چیست تا بفهمم چه قدر فانی هستم.
 اینک روزهایم را مثل یک وجب ساخته‌ای و زندگانیام در نظر تو هیچ است. یقیناً هر آدمی محض بطالت قرار داده شد، سِلاه.
 اینک، انسان در خیال رفتار می‌کند و محض بطالت مضطرب می‌گردد. ذخیره می‌کند و نمی‌داند کیست که از آن تمتع خواهد برد.
 و الآن ای خداوند برای چه منتظر باشم؟ امید من بر تو می‌باشد.
 مرا از همهٔٔ گناهانم برهان و مرا نزد جاهلان عار مگردان.
 من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کرده‌ای.
10  بلای خود را از من بردار زیرا که از ضرب دست تو من تلف می‌شوم.
11  چون انسان را به‌سبب گناهش به عتابها تأدیب می‌کنی، نفایس او را مثل بید می‌گذاری. یقیناً هر انسان محض بطالت است، سِلاه.
12  ای خداوند دعای مرا بشنو و به فریادم گوش بده و از اشکهایم ساکت مباش، زیرا که من غریب هستم در نزد تو و نزیل هستم مثل جمیع پدران خود.
13  روی [خشم] خود را از من بگردان تا فرحناک شوم قبل از آنکه رحلت کنم و نایاب گردم.

 [برای سالار مغنیان. مزمور داود] انتظار بسیار برای خداوند کشیده‌ام، و به من مایل شده، فریاد مرا شنید.
 و مرا از چاه هلاکت برآورد و از گِلِ لجن و پایهایم را بر صخره گذاشته، قدمهایم را مستحکم گردانید.
 و سرودی تازه در دهانم گذارد، یعنی حمد خدای ما را. بسیاری چون این را بینند ترسان شده، بر خداوند توکّل خواهند کرد.
 خوشابحال کسی که بر خداوند توکّل دارد و به متکبران ظالم و مرتدان دروغ مایل نشود.
 ای یَهُوَه خدای ما چه بسیار است کارهای عجیب که تو کرده‌ای و تدبیرهایی که برای ما نموده‌ای. در نزد تو آنها را تقویم نتوان کرد، اگر آنها را تقریر و بیان بکنم، از حد شمار زیاده است.
 در قربانی و هدیه رغبت نداشتی. امّا گوشهای مرا باز کردی. قربانیِ سوختنی و قربانی گناه را نخواستی.
 آنگاه گفتم، اینک، می‌آیم! در طومار کتاب دربارهٔٔ من نوشته شده است.
 در بجا آوردن ارادهٔٔ تو ای خدای من رغبت می‌دارم و شریعت تو در اندرون دل من است.
 در جماعت بزرگ به عدالت بشارت داده‌ام. اینک، لبهای خود را باز نخواهم داشت و تو ای خداوند می‌دانی.
10  عدالت تو را در دل خود مخفی نداشته‌ام. امانت و نجات تو را بیان کرده‌ام. رحمت و راستیِ تو را از جماعت بزرگ پنهان نکرده‌ام.
11  پس تو ای خداوند لطف خود را از من باز مدار. رحمت و راستیِ تو دائماً مرا محافظت کند.
12  زیرا که بلایای بی‌شمار مرا احاطه می‌کند. گناهانم دور مرا گرفته است به حدی که نمی‌توانم دید. از مویهای سر من زیاده است و دل من مرا ترک کرده است.
13  ای خداوند مرحمت فرموده، مرا نجات بده. ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما.
14  آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدیِ من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند.
15  آنانی که بر من هَه‌هَه می‌گویند، به‌سبب خجالت خویش حیران شوند.
16  و امّا جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند و آنانی که نجات تو را دوست دارند، دائماً گویند که خداوند بزرگ است.
17  و امّا من مسکین و فقیر هستم و خداوند دربارهٔٔ من تفکر می‌کند. تو معاون و نجات‌دهندهٔ من هستی. ای خدای من، تأخیر مفرما.

مزامیر-37-38

 [مزمور داود] به‌سبب شریران خویشتن را مشوشمساز و بر فتنهانگیزان حسد مبر.
 زیرا که مثل علف به زودی بریده می‌شوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد.
 بر خداوند توکّل نما و نیکویی بکن. در زمین ساکن باش و از امانت پرورده شو.
 و در خداوند تمتع ببر، پس مسألت دل تو را به تو خواهد داد.
 طریق خود را به خداوند بسپار و بر وی توکّل کن که آن را انجام خواهد داد،
 و عدالت تو را مثل نور بیرون خواهد آورد و انصاف تو را مانند ظُهر.
 نزد خداوند ساکت شو و منتظر او باش و از شخص فرخنده طریق و مرد حیلهگر خود را مشوش مساز.
 از غضب برکنار شو و خشم را ترک کن. خود را مشوش مساز که البته باعث گناهخواهد شد.
 زیرا که شریران منقطع خواهند شد. و امّا منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود.
10  هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود.
11  و امّا حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانیِ سلامتی متلذذ خواهند گردید.
12  شریر بر مرد عادل شورا می‌کند و دندانهای خود را بر او میافشرد.
13  خداوند بر او خواهد خندید، زیرا می‌بیند که روز او می‌آید.
14  شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیده‌اند تا مسکین و فقیر را بیندازند و راستروان را مقتول سازند.
15  شمشیر ایشان به دل خود ایشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد.
16  نعمتِ اندکِ یک مرد صالح بهتر است، از اندوخته‌های شریران کثیر.
17  زیرا که بازوهای شریران، شکسته خواهد شد. و امّا صالحان را خداوند تأیید می‌کند.
18  خداوند روزهای کاملان را می‌داند و میراث ایشان خواهد بود تا ابدالآباد.
19  در زمان بلا خجل نخواهند شد، و در ایام قحط سیر خواهند بود.
20  زیرا شریران هلاک می‌شوند و دشمنان خداوند مثل خرّمی مرتعها فانی خواهند شد. بلی مثل دُخان فانی خواهند گردید.
21  شریر قرض می‌گیرد و وفا نمی‌کند و امّا صالح رحیم و بخشنده است.
22  زیرا آنانی که از وی برکت یابند وارث زمین گردند. و امّا آنانی که ملعون ویاند، منقطع خواهند شد.
23  خداوند قدمهای انسان را مستحکم می‌سازد، و در طریق‌هایش سرور می‌دارد.
24  اگر چه بیفتد افکنده نخواهد شد زیرا خداوند دستشرا می‌گیرد.
25  من جوان بودم و الآن پیر هستم و مرد صالح را هرگز متروک ندیده‌ام و نه نسلش را که گدای نان بشوند.
26  تمامی روز رئوف است و قرض دهنده، و ذریت او مبارک خواهند بود.
27  از بدی برکنار شو و نیکویی بکن. پس ساکن خواهی بود تا ابدالآباد.
28  زیرا خداوند انصاف را دوست می‌دارد و مقدّسان خود را ترک نخواهد فرمود. ایشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و امّا نسل شریر منقطع خواهد شد.
29  صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.
30  دهان صالح حکمت را بیان می‌کند و زبان او انصاف را ذکر می‌نماید.
31  شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.
32  شریر برای صالح کمین می‌کند و قصد قتل وی می‌دارد.
33  خداوند او را در دستش ترک نخواهد کرد و چون به داوری آید بر وی فتوا نخواهد داد.
34  منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار تا تو را به وراثت زمین برافرازد. چون شریران منقطع شوند آن را خواهی دید.
35  شریر را دیدم که ظلم پیشه بود و مثل درخت بومی سبز خود را به هر سو می‌کشید.
36  امّا گذشت و اینک نیست گردید و او را جستجو کردم و یافت نشد.
37  مرد کامل را ملاحظه کن و مرد راست را ببین زیرا که عاقبت آن مرد سلامتی است.
38  امّا خطاکاران جمیعاً هلاک خواهند گردید و عاقبت شریران منقطع خواهد شد
39  و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگی او قلعهٔ ایشان خواهد بود.
40  و خداوند ایشان را اعانت کرده، نجات خواهد داد. ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید زیرا بر او توکّل دارند.

 [مزمور داود برای تذکر] ای خداوند مرا در غضب خود توبیخ منما و در خشم خویش تأدیبم مفرما.
 زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو بر من فرود آمده است.
 در جسد من به‌سبب غضب تو صحتی نیست و در استخوانهایم به‌سبب خطای خودم سلامتی نی.
 زیرا گناهانم از سرم گذشته است. مثل بار گران از طاقتم سنگینتر شده.
 جراحات من متعفّن و مقروح شده است، به‌سبب حماقت من.
 به خود می‌پیچم و بی‌نهایت منحنی شده‌ام. تمامی روز ماتمکنان تردد می‌کنم.
 زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست.
 من بیحس و بی‌نهایت کوفته شده‌ام و از فغان دل خود نعره می‌زنم.
 ای خداوند تمامیِ آرزوی من در مد نظر تو است و ناله‌های من از تو مخفی نمی‌باشد.
10  دل من میطپد و قوّتم از من رفته است و نور چشمانم نیز با من نیست.
11  دوستان و رفیقانم از بلای من برکنار میایستند و خویشان من دور ایستاده‌اند.
12  آنانی که قصد جانم دارند دام می‌گسترند و بداندیشانم سخنان فتنهانگیز می‌گویند و تمام روز حیله را تفکر می‌کنند.
13  و امّا من مثل کر نمی‌شنوم؛ و مانند گُنگم که دهان خود را باز نکند.
14  و مثل کسی گردیده‌ام که نمی‌شنود و کسی که در زبانش حجتی نباشد.
15  زیرا که ای خداوند انتظار تو را می‌کشم. تو ای یهوه خدایم جواب خواهی داد.
16  چونکه گفته‌ام مبادا بر من شادی نمایند و چون پایم بلغزد بر من تکبر کنند.
17  زیرا که برای افتادن نصب شده‌ام و درد من همیشه پیش روی من است.
18  زیرا گناهخود را اخبار می‌نمایم و از خطای خود غمگین هستم.
19  امّا دشمنانم زنده و زورآورند و آنانی که بی‌سبب بر من بغض می‌نمایند بسیارند،
20  و آنانی که به عوض نیکی به من بدی می‌رسانند. بر من عداوت می‌ورزند زیرا نیکویی را پیروی می‌کنم.
21  ای خداوند مرا ترک منما. ای خدای من از من دور مباش،
22  و برای اعانت من تعجیل فرما، ای خداوندی که نجات من هستی.

مزامیر-35-36

 [مزمور داود] ای خداوند با خصمان من مخاصمه نما و جنگ کن با آنانی که با من جنگ می‌کنند.
 سپر و مِجَنّ را بگیر و به اعانت من برخیز،
 و نیزه را راست کن و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند و به جان من بگو من نجات تو هستم.
 خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند؛ و آنانی که بداندیش منند، برگردانیده و خجل شوند.
 مثل کاه پیش روی باد باشند و فرشتهٔ خداوند ایشان را براند.
 راه ایشان تاریکی و لغزنده باد و فرشتهٔ خداوند ایشان را تعاقب کند.
 زیرا دام خود را برای من بی‌سبب در حفره‌ای پنهان کردند که آن را برای جان من بیجهت کَنده بودند.
 هلاکت ناگهانی بدو برسد و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد و در آن به هلاکت گرفتار گردد.
 و امّا جان من در خداوند وجد خواهد کرد و در نجات او شادی خواهد نمود.
10  همهٔٔ استخوانهایم می‌گویند، ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او می‌رهاند و مسکین وفقیر را از تاراجکنندهٔ وی!
11  شاهدان کینهور برخاستهاند. چیزهایی را که نمی‌دانستم از من می‌پرسند.
12  به عوض نیکویی بدی به من می‌کنند. جان مرا بی‌کس گردانیده‌اند.
13  و امّا من چون ایشان بیمار می‌بودند، پلاس می‌پوشیدم؛ جان خود را به روزه می‌رنجانیدم و دعایم به سینهام برمی‌گشت.
14  مثل آنکه او دوست و برادرم می‌بود، سرگردان می‌رفتم. چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم می‌شدم.
15  ولی چون افتادم شادیکنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند.
16  مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی می‌کنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.
17  ای خداوند تا به کی نظر خواهی کرد؟ جانم را از خرابیهای ایشان برهان و یگانهٔ مرا از شیربچگان.
18  و تو را در جماعتِ بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند.
19  تا آنانی که بی‌سبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بی‌سبب بغض می‌نمایند، چشمک نزنند.
20  زیرا برای سلامتیسخن نمی‌گویند و بر آنانی که در زمین آرامند، سخنان حیلهآمیز را تفکر می‌کنند.
21  و دهان خود را بر من باز کرده، می‌گویند هَه‌هَه چشم ما دیده است.
22  ای خداوند تو آن را دیده‌ای، پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش.
23  خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو، ای خدای من و خداوند من، برای دعوی من.
24  ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.
25  تا در دل خود نگویند، اینک مراد ما؛ تا نگویند او را بلعیده‌ایم!
26  و آنانی که در بدیِ من شادند، با هم خجل و شرمنده شوند؛ و آنانی که بر من تکبر می‌کنند، به خجلت و رسوایی ملبس شوند.
27  آنانی که خواهان حق منند ترنّم و شادی نمایند و دائماً گویند خداوند بزرگ است که به سلامتیِ بندهٔٔ خود رغبت دارد.
28  و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامیِ روز.

 [برای سالار مغنیان. مزمور داود بندهٔٔ خداوند] معصیت شریر در اندرون دل منمی‌گوید که ترس خدا در مد نظر او نیست.
 زیرا خویشتن را در نظر خود تملق می‌گوید تا گناهش ظاهر نشود و مکروه نگردد.
 سخنان زبانش شرارت و حیله است. از دانشمندی و نیکوکاری دست برداشته است.
 شرارت را بر بستر خود تفکر می‌کند. خود را به راه ناپسند قائم کرده، از بدی نفرت ندارد.
 ای خداوند رحمت تو در آسمانها است وامانت تو تا افلاک.
 عدالت تو مثل کوه‌های خداست و احکام تو لجهٔ عظیم. ای خداوند انسان و بهایم را نجات می‌دهی.
 ای خدا رحمت تو چه ارجمند است. بنی‌آدم زیر سایهٔ بالهای تو پناه می‌برند.
 از چربی خانهٔ تو شاداب می‌شوند. از نهر خوشیهای خود ایشان را می‌نوشانی.
 زیرا که نزد تو چشمهٔ حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید.
10  رحمت خود را برای عارفان خود مستدام فرما و عدالت خود را برای راست دلان.
11  پای تکبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد.
12  در آنجا بدکرداران افتاده‌اند. ایشان انداخته شده‌اند و نمی‌توانند برخاست.

مزامیر-33-34

 ای صالحان در خداوند شادی نمایید،زیرا که تسبیح خواندن راستان را می‌شاید.
 خداوند را با بربط حمد بگویید؛ با عود ده تار او را سرود بخوانید.
 سرودی تازه برای او بسرایید؛ نیکو بنوازید با آهنگ بلند.
 زیرا کلام خداوند مستقیم است و جمیع کارهای او با امانت است.
 عدالت و انصاف را دوست می‌دارد. جهان از رحمت خداوند پر است.
 به کلام خداوند آسمانها ساخته شد و کل جنود آنها به نَفْخِهٔ دهان او.
 آبهای دریا را مثل توده جمع می‌کند و لجّه‌ها را در خزانه‌ها ذخیره می‌نماید.
 تمامیِ اهل زمین از خداوند بترسند؛ جمیع سکنهٔ ربع مسکون از او بترسند.
 زیرا که او گفت و شد؛ او امر فرمود و قایم گردید.
10  خداوند مشورت امّت‌ها را باطل می‌کند؛ تدبیرهای قبائل را نیست می‌گرداند.
11  مشورت خداوند قائم است تا ابدالآباد؛ تدابیر قلب او تا دهرالدّهور.
12  خوشابحال امّتی که یهوه خدای ایشان است و قومی که ایشان را برای میراث خود برگزیده است.
13  از آسمان خداوند نظر افکند و جمیع بنی‌آدم را نگریست.
14  از مکان سکونت خویش نظر میافکند، برجمیع ساکنان جهان.
15  او که دلهای ایشان را جمیعاً سرشته است و اعمال ایشان را درک نموده است.
16  پادشاه به زیادتیِ لشکر خلاص نخواهد شد و جبار به بسیاری قوّت رهایی نخواهد یافت.
17  اسب بجهت استخلاص باطل است و به شدت قوّت خود کسی را رهایی نخواهد داد.
18  اینک چشم خداوند بر آنانی است که از او می‌ترسند، بر آنانی که انتظار رحمت او را می‌کشند.
19  تا جان ایشان را از موت رهایی بخشد و ایشان را در قحط زنده نگاه دارد.
20  جان ما منتظر خداوند می‌باشد. او اعانت و سپر ما است.
21  زیرا که دل ما در او شادی می‌کند و در نام قدوس او توکّل می‌داریم.
22  ای خداوند رحمت تو بر ما باد، چنانکه امیدوار تو بوده‌ایم.

 مزمور داود وقتی که منش خود را به حضور اَبِیمَلَک تغییر داد و از حضور او بیرون رانده شده، برفت خداوند را در هر وقت متبارک خواهمگفت. تسبیح او دائماً بر زبان من خواهد بود.
 جان من در خداوند فخر خواهد کرد. مسکینان شنیده، شادی خواهند نمود.
 خداوند را با من تکبیر نمایید. نام او را با یکدیگر برافرازیم.
 چون خداوند را طلبیدم، مرا مستجاب فرمود و مرا از جمیع ترسهایم خلاصی بخشید.
 بسوی او نظر کردند و منور گردیدند و رویهای ایشان خجل نشد.
 این مسکین فریاد کرد و خداوند او را شنید و او را از تمامیِ تنگیهایش رهایی بخشید.
 فرشتهٔ خداوند گرداگرد ترسندگان او است؛ اردو زده، ایشان را می‌رهاند.
 بچشید و ببینید که خداوند نیکو است. خوشابحال شخصی که بدو توکّل می‌دارد.
 ای مقدّسانِ خداوند از او بترسید زیرا که ترسندگان او را هیچ کمی نیست.
10  شیربچگان بینوا شده، گرسنگی می‌کشند و امّا طالبان خداوند را به هیچ چیز نیکو کمی نخواهد شد.
11  ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس خداوند را به شما خواهم آموخت.
12  کیست آن شخصی که آرزومند حیات است و طول ایام را دوست می‌دارد تا نیکویی را ببیند؟
13  زبانت را از بدی نگاه دار و لبهایت را از سخنان حیلهآمیز؛
14  از بدی اجتناب نما و نیکویی بکن؛ صلح را طلب نما و در پی آن بکوش.
15  چشمان خداوند بسوی صالحان است و گوشهای وی بسوی فریاد ایشان.
16  روی خداوند بسوی بدکاران است تا ذکر ایشان را از زمین منقطع سازد.
17  چون [صالحان] فریاد برآوردند، خداوند ایشان را شنید و ایشان را از همهٔ تنگیهای ایشان رهایی بخشید.
18  خداوند نزدیک شکستهدلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد.
19  زحمات مرد صالح بسیار است، امّا خداوند او را از همهٔٔ آنها خواهد رهانید.
20  همهٔ استخوانهای ایشان را نگاه می‌دارد، که یکی از آنها شکسته نخواهد شد.
21  شریر را شرارت هلاک خواهد کرد و از دشمنان مرد صالح مؤآخذه خواهد شد.
22  خداوند جان بندگان خود را فدیه خواهد داد و از آنانی که بر وی توکّل دارند مؤآخذه نخواهد شد.

مزامیر-31-32

 [برای سالار مغنیان. مزمور داود] ای خداوند بر تو توکل دارم؛ پسخجل نشوم تا به ابد. در عدالت خویش مرا نجات بده.
 گوش خود را به من فراگیر و مرا به زودی برهان. برایم صخرهای قوی و خانه‌ای حصین باش تا مرا خلاصی دهی.
 زیرا صخره و قلعهٔ من تو هستی. به خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری فرما.
 مرا از دامی که برایم پنهان کرده‌اند بیرون آور.
 زیرا قلعهٔ من تو هستی. روح خود را به دست تو می‌سپارم. ای یهوه، خدای حق، تو مرا فدیه دادی.
 از آنانی که اباطیل دروغ را پیروی می‌کنند نفرت می‌کنم. و امّا من بر خداوند توکل می‌دارم.
 به رحمت تو وجد و شادی می‌کنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای؛
 مرا به دست دشمن اسیر نساخته‌ای؛ پایهای مرا بجای وسیع قائم گردانیده‌ای.
 ای خداوند بر من رحمت فرما زیرا در تنگی هستم. چشم من از غصه کاهیده شد، بلکه جانم و جسدم نیز.
10  زیرا که حیاتم از غم و سالهایم از ناله فانی گردیده است. قوّتم از گناهم ضعیف و استخوانهایم پوسیده شد.
11  نزد همهٔٔ دشمنانم عار گردیده‌ام. خصوصاً نزد همسایگان خویش؛ و باعث خوف آشنایان شده‌ام. هرکه مرا بیرون بیند از من می‌گریزد.
12  مثل مرده از خاطر فراموش شده‌ام و مانند ظرفِ تلف شده گردیده‌ام.
13  زیرا که بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من می‌باشد، زیرا بر من با هم مشورت می‌کنند و در قصد جانم تفکر می‌نمایند.
14  و امّا من بر تو ای خداوند توکل می‌دارم وگفته‌ام خدای من تو هستی.
15  وقت‌های من در دست تو می‌باشد. مرا از دست دشمنانم و جفاکنندگانم خلاصی ده.
16  روی خود را بر بنده‌ات تابان ساز و مرا به رحمت خود نجات بخش.
17  ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خوانده‌ام. شریران خجل شوند و در حفره خاموش باشند.
18  لبهای دروغگو گنگ شود که به درشتی و تکبر و استهانت بر عادلان سخن می‌گوید.
19  زهی عظمت احسان تو که برای ترسندگانت ذخیره کرده‌ای و برای متوکّلانت پیش بنی‌آدم ظاهر ساخته‌ای.
20  ایشان را در پردهٔ روی خود از مکاید مردم خواهی پوشانید. ایشان را در خیمه‌ای از عداوت زبانها مخفی خواهی داشت.
21  متبارک باد خداوند که رحمت عجیب خود را در شهر حصین به من ظاهر کرده است.
22  و امّا من در حیرت خود گفتم که از نظر تو منقطع شده‌ام. لیکن چون نزد تو فریاد کردم آواز تضرع مرا شنیدی.
23  ای جمیع مقدّسانِ خداوند او را دوست دارید. خداوند اُمنا را محفوظ می‌دارد و متکبران را مجازات کثیر می‌دهد.
24  قوی باشید و دل شما را تقویت خواهد داد، ای همگانی که برای خداوند انتظار می‌کشید!

 [قصیدهٔ داود] خوشابحال کسی که عصیان او آمرزیده شد و گناه وی مستور گردید.
 خوشابحال کسی که خداوند به وی جرمی در حساب نیاوَرَد و در روح او حیلهای نمی‌باشد.
 هنگامی که خاموش می‌بودم، استخوانهایم پوسیده می‌شد از نعرهای که تمامی روز میزدم.
 چونکه دست تو روز و شب بر من سنگین می‌بود. رطوبتم به خشکیِ تابستان مبدل گردید، سلاه.
 به گناه خود نزد تو اعتراف کردم و جرم خود را مخفی نداشتم. گفتم، عصیان خود را نزد خداوند اقرار می‌کنم. پس تو آلایش گناهم را عفو کردی، سلاه.
 از این رو هر مقدّسی در وقت اجابت نزد تو دعا خواهد کرد. وقتی که آبهای بسیار به سَیَلان آید، هرگز بدو نخواهد رسید.
 تو ملجای من هستی مرا از تنگی حفظ خواهی کرد. مرا به سرودهای نجات احاطه خواهی نمود، سلاه.
 تو را حکمت خواهم آموخت و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود که بر تو است نصیحت خواهم فرمود.
 مثل اسب و قاطر بی‌فهم مباشید که آنها را برای بستن به دهنه و لگام زینت می‌دهند، والاّ نزدیک تو نخواهند آمد.
10  غمهای شریر بسیار می‌باشد، امّا هر که بر خداوند توکل دارد رحمت او را احاطه خواهد کرد.
11  ای صالحان در خداوند شادی و وجد کنید و ای همهٔٔ راست‌دلان ترنّم نمایید.